Web Analytics Made Easy - Statcounter

تکواندوکار تیم ملی پس از مثبت اعلام شدن تست دوپینگ گفت: با پدری نابینا زندگی می‌کنم که خرج خانواده را مادرم می‌دهد، چرا باید وقتی به شرایط قهرمانی رسیده‌ام دوپینگ کنم و آینده‌ام را نابود کنم.

به گزارش مشرق، در روزهای گذشته خبر مثبت اعلام شدن تست دوپینگ رضا کلهر نماینده وزن ۶۸- کیلوگرم تیم ملی تکواندو کشورمان در مرحله مقدماتی مسابقات گرند اسلم چین، شوک بزرگی به جامعه تکواندو ایران وارد کرد! خبری که در آستانه اعزام تیم ملی تکواندو به بیست و ششمین دوره مسابقات جهانی باکو، ذهن کادرفنی، مسوولان فدراسیون و حتی سایر ملی پوشان را به شدت درگیر کرده، اما گویا این شوک پس لرزه هایی هم داشته و حالا در کمتر از ۴۸ ساعت، خبر عجیب تری رسانه ای شده است، درواقع شوک بزرگتری به تکواندو ایران وارد شده است، خبری که نشان می‌دهد دانیال بزرگی نیز گرفتار دوپینگ شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دانیال بزرگی در گفت وگویی در پاسخ به این سوال که چه اتفاقی رخ داده که حالا تست دوپینگ شما و رضا کلهر مثبت اعلام شده است، گفت: تا این لحظه از هیچ چیزی اطلاع ندارم. فقط در شوک به سر می‌برم. ما پس از بازگشت از مرحله مقدماتی مسابقات گرنداسلم چین، تست دوپینگ‌مان مثبت اعلام شده است. در حال حاضر تمام مسئولان فدراسیون و کادر فنی پیگیر این ماجرا هستند، اما متأسفانه هیچ سرنخی وجود ندارد. نکته عجیب این است که من و رضا کلهر هر دو تست دوپینگ‌مان از یک دارو مثبت اعلام شده است. اصلاً در تاریخ ورزش نداریم که همزمان دو نفر به این شکل دوپینگی شوند.

دارنده مدال برنز مسابقات قهرمانی آسیا در ادامه افزود: من و رضا کلهر در هر مسابقه‌ای که اعزام می شویم باید نزدیک به ۵ کیلو وزن کم کنیم، اما حالا که جواب تست دوپینگ‌مان مثبت اعلام شده، نام دارویی که تست ما در آن مثبت اعلام شده، اکسی‌ متولون است. دارویی که برای ورزش‌های قدرتی مثل وزنه برداری و بدنسازی به‌کار می‌رود. این نشان می‌دهد که این داروها اصلاً به درد تکواندو نمی‌خورد. چون ما نیازی به حجیم کردن عضلات و قدرتی شدن بدنمان نداریم. در هر صورت هر کسی که بوده، کار خودش را کرد و ما را نابود کرد. ناراحت‌کننده‌تر این است که ما نمی‌توانیم چیزی را ثابت کنیم و همه تصور می‌کنند خودمان دوپینگ کردیم. ضمن اینکه تمام درهای اردوی تیم ملی با اثر انگشت کار میکند، فدراسیون نگهبان دارد و هرکسی به اردوی تیم ملی نمی تواند وارد شود.

بزرگی در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است این دارو که به صورت خوراکی هم مصرف می‌شود در غذای شما ریخته شده باشد، گفت: واقعیت این است که یک ورزشکار مدام به فکر تمرین کردن است. یعنی ما فقط به هدفمان فکر می‌کنیم. در حال حاضر هیچ سرنخی وجود ندارد، اما احتمال دارد از طریق غذا ما را مسموم کرده باشند. این اتفاق ممکن است قبل از اعزام به مسابقات گرنداسلم چین و یا بعد از آن برای ما رخ داده باشد. هیچ چیزی مشخص نیست. واقعا نمی‌دانیم ما چه زمانی به این دارو آلوده شده‌ایم، به کسی هم نمی‌توانیم اتهام بزنیم. بازی مافیای عجیبی راه افتاده است. همه چیز گنگ است.

دارنده مدال نقره مسابقات گرنداسلم در ادامه صحبت‌های خود خاطرنشان کرد: من به هیچ عنوان اهل دوپینگ نیستم. من آمده‌ام ورزش کنم تا شرایط سختی که پدر و مادرم دارند را تغییر دهم. من با پدری نابینا زندگی می‌کنم که خرج این خانواده را مادرم با کار کردن می‌دهد پس چرا باید وقتی به شرایط قهرمانی رسیده‌ام دست به دوپینگ بزنم و آینده‌ام را نابود کنم. من زندگی سختی را سپری کرده‌ام، از تمام مسئولان ورزش کشور و سایر مسئولان خواهش می‌کنم در شرایط سختی که برایمان رقم خورده، ما را تنها نگذارند. من شرمنده خانواده‌ام شدم، چون می‌خواستم تلاش کنم شرایط زندگی‌ خانواده ام را تغییر دهم، اما یک نفر همه آرزوهای ما را بر باد داد.

کلهر در پاسخ به این سوال که با اتفاقی که برای شما رخ داده برای آینده ورزشی خود چه تصمیمی گرفته‌اید، گفت: من در سن ۲۰ سالگی با یک بحران بسیار عجیبی روبرو شده‌ام. تمام آمال و آرزوهایم بر باد رفته است. من و رضا کلهر شانس بسیار زیادی برای کسب سهمیه المپیک داشتیم، اما همه چیز به باد رفت. المپیک پاریس را از دست دادم و از امروز باید برای المپیک ۲۰۲۸ تلاش کنم.

وی درپایان صحبت های خود اظهار داشت: امیدوارم که بتوانیم سرنخ‌هایی پیدا کنیم تا این محرومیت ۴ ساله من با ارائه اسناد و مدارک شکسته شود و این رأی ۴ ساله برایم با تخفیف روبرو شود. من به عنوان نماینده وزن ۶۸ کیلوگرم قرار بود هفته آینده با تیم ملی به مسابقات جهانی بروم، اما همچنان در شوک هستم و در تنهایی خودم به سر می‌برم و نمی‌دانم عاقبت کار چه خواهد شد؟

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: انتخابات ترکیه قیمت تیم ملی تکواندو دانیال بزرگی مسابقات گرند اسلم چین مسابقات قهرمانی آسیا رضا کلهر خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت مثبت اعلام شده تست دوپینگ رضا کلهر تیم ملی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۸۸۵۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناگفته‌های همسر ناصر عبداللهی از مرگ او پس از ۱۸ سال

به گزارش «تابناک»، پس از ۱۸ سال اما «فاطمه فهیمی» همسر«ناصر عبداللهی» در گفت‌وگو با «فراز» ناگفته‌های زیادی را به زبان می‌آورد. 

زندگی ناصر عبداللهی بعد از جدایی از همسر اول

فاطمه فهیمی می‌گوید: «همسر اول ناصر بعد از جدا شدن، تمام زندگی، خانه و اسناد داخل خانه که برای ناصر و بچه‌ها بود را شبانه جمع کرد. به جز وسایل خیلی کوچک که آن هم برای اتاق خواب بچه‌ها بود، حتی برخی از وسایل بچه‌ها را که می‌توانست برده بود. ایشان شبانه رفتند و مدت‌ها خبری از او نبود، ۶ سال بچه‌ها در کنار من و تا زمانی که پیش ناصر بودم زندگی می‌کردند. از بچه‌ها نگهداری کردم و هیچ خبری از آن زن نبود».

او ادامه می‌دهد: «زمانی که ما به بندر آمدیم مدت‌ها در خانه پدرم ساکن بودیم تا زمانی که بتوانیم خانه‌ای تهیه کنیم. چون رفتن ما به بندر یک دفعه اتفاق افتاد. ناصر گفت ۱۰ سال می‌شود در تهران است و می‌خواهد به بندر برگردد. وقتی به بندر آمدیم، پدرم نمازخانه‌ای را که در پایگاه فرهنگی داشت به ما داد تا ما بتوانیم وسایل را آن‌جا بگذاریم. بعد از آن تا وقتی که ما خانه پیدا کردیم در منزل پدرم ساکن شدیم».

فهیمی می‌گوید: «روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد من در منزل پدرم بودم و خانه خودم نبودم. من به خواسته خود ناصر به خانه پدرم رفتم و ناصر گفت من در حال تنظیم قطعه‌ای هستم، شما برو و من هم تا غروب خودم را می‌رسانم. همه بچه‌ها در خانه بودند (نوید، نازنین و نامی)».

او با بیان این‌که یکی دو ماه بعد از رفتن به خانه خودمان این اتفاق افتاد، ادامه می‌دهد: «روزی که این اتفاق افتاد بچه‌ها به مدرسه رفتند و من با دخترم نینا برای خرید رفتیم که ناصر به‌من گفت شما برو من خودم به دنبالت می‌آیم. وقتی من رفتم، بعد از آن با ناصر تماس گرفتم و جوابی نداد. با بچه‌ها که تماس گرفتم آن‌ها خانه بودند. یک‌بار گفتند پدرشان خواب و بار دیگر گفتند در حال کار کردن است. فردای آن روز به من گفتند شما در سورو بمان پدر خودش به دنبالت می‌آید».

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «فردای صبحی که من به خانه پدرم رفته بودم خانواده ناصر به منزل پدرم آمدند؛ فکر می‌کنم برادر ناصر بود که به دنبال پدرم آمد و پدر من نیز رفت. هرچه تماس گرفتم با پدرم که بپرسم چرا خانواده ناصر به دنبالش آمدند پاسخی نداد. بعد فهمیدم که ناصر در بیمارستان است که آن هم پدرم به من گفت. هیچ‌کس به من حرفی نمی‌زد، حتی مادر ناصر به من گفت حال ناصر خوب است و گفته فعلا به خانه نیا با وجود این‌که ناصر در بیمارستان بود».

تن بی‌جانی که روی تخت بیمارستان افتاده بود…

او ادامه می‌دهد: «وقتی من به بیمارستان رفتم ناصر اصلا اوضاع خوبی نداشت. سر تا پای او دچار مشکل شده بود. حالا چه اتفاقی برایش افتاده بود واقعا متوجه نشدم. خانواده من نیز متوجه نشدند چه اتفاقی افتاده است. اما حاشیه‌ها زیاد بود. می‌گفتند کار ما بوده و ما ناصر را زده‌ایم».

فاطمه فهیمی می‌گوید: «تنها یک تن بی‌جانِ بدون جمجمه، کتف، زانو و مچ پا را در بیمارستان دیدم. صورت ناصر زخمی و کلیه‌ها از کار افتاده بود. من این جسمی که کاملا بی‌جان است را در بیمارستان دیده‌ام. این‌که چه بلایی سر این آدم آمده بود را تا به امروز من نفهمیده‌ام».

او ادامه می‌دهد: «ناصر یک سنی مذهب معتقد به اهل بیت بود. حتی زمانی که می‌خواست موزیک احمد سانی را بخواند وقتی با پدر من مشورت کرد، پدرم به او گفت حمایتت می‌کنم و حالا ما را به این‌که ناصر را کشته‌اید محکوم می‌کنند».

قانون به فاطمه فهیمی اجازه پیگیری نداد!

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «وقتی من به‌خاطر پرونده ناصر به تهران رفتم و پیگیری کردم؛ گفتند شما نمی‌توانید به‌عنوان همسر پیگیری کنید، فقط پدر، مادر و پسر ارشد او می‌توانند پیگیر پرونده ناصر باشند. حتی قانون به من اجازه پیگیری نداد».

او ادامه می‌دهد: «بار‌ها به کسانی که من را مقصر دانسته و حاشیه می‌سازند گفته‌ام اگر من قاتل ناصر هستم چرا باید زنده بگردم؟ مگر ناصر پدر، مادر و خانواده نداشت؛ چرا هیچ‌کدام از من شاکی نشدند؟ مگر به من نمی‌گویید قاتل؟ بالاخره آدم باید یک سرنخی را بگیرد تا به واقعیت برسد. وقتی من برای پیگیری می‌روم، می‌گویند شما نمی‌توانید، باید فامیل درجه یک باشد؛ من که زن ناصر بوده‌ام فامیل درجه یک محسوب نمی‌شوم. می‌گویند مادر، پدر، خواهر، برادر و پدر، این‌ها می‌توانند پیگیر پرونده ناصر باشند».

فاطمه فهیمی می‌گوید: «وقتی من برای پیگیری می‌روم و می‌گویند شما نمی‌توانی و حق این کار را ندارید، چطور پیگیر پرونده ناصر باشم؟ اگر قانون این اجازه را به‌من می‌دهد من پیگیری کنم! به من که هیچ اختیار عملی داده نشد، آن‌ها هم که اختیار داشتند نرفتند، نمی‌دانم چرا، فقط می‌شنوم که به من می‌گویند خانم فهیمی برادر ناصر گفته است که شما ناصر را کشتید. من هم به آن‌ها گفتم برادر ناصر تا دوسال بعد از فوت او در حمایت و پیش ما بود. پس چرا چیزی نگفت؟ چرا در آن دو سالی که ما به او کمک کردیم نگفت که ما قاتل هستیم، اکنون می‌گوید؟ برادرهایش می‌توانند این موضوع را پیگیری کنند، اما این‌کار را نمی‌کنند».

پزشکی قانونی؛ دلیل مرگ نامعلوم، پرونده مختومه است!

فاطمه فهیمی با اشاره به این‌که خانواده ناصر گفتند ما پیگیری کردیم پرونده مختومه است و دیگر نمی‌شود پرونده ناصر ادامه داشته باشد، ادامه می‌دهد: «حالا چه دلیلی داشت، من نمی‌دانم و متوجه نمی‌شوم. گواهی پزشکی قانونی گرفتم دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. بچه‌هاهم بعد از این اتفاق رابطه خودشان را با من قطع کردند و هیچ‌کدام جواب درستی به من ندادند. من نمی‌توانم در خصوص این‌که آیا آن‌ها خبر دارند که چه اتفاقی افتاده است، نظری دهم؛ زیرا متوجه نشدم چه اتفاقی برای ناصر افتاد».

او می‌گوید: «از خانواده عبداللهی تنها کسی که می‌توان از او به‌عنوان یک انسان حرف زد تنها ناصر بود. من هیچ چیز خوبی در این خانواده ندیده‌ام. من هم دوست‌دارم بدانم چه اتفاقی برای همسرم افتاد. چه چیزی شد که ناصر آن شکلی شد و چه کسی این بلا را سر ناصر آورد؟ برای منی که محکوم به قتل ناصر هستم نیر سوال است. حتی نمی‌دانم که چرا پسرهایش به دنبال این موضوع نمی‌روند».

فهیمی با بیان این‌که من به‌خاطر تمام شدن حاشیه‌ها می‌روم سراغ پرونده، ادامه می‌دهد: «اما نمی‌شود، زیرا تمام پرونده‌های قانونی ناصر دست برادر و خانواده او است. آن‌ها هم یک کلام می‌گویند پرونده بسته شده و این اختیار به‌من داده نمی‌شود».

مرگی که نه خودکشی بوده و نه بر اثر اعتیاد

او با تاکید بر این‌که ناصر اهل خودکشی نبود و به هیچ عنوان اعتیاد هم نداشت، ادامه می‌دهد: «ناصر را زده بودند، اما این‌که چه کسی این‌کار را کرد من هیچ‌وقت نفهمیدم. هیچ‌کس پیگیری نکرد. من می‌دانم به ناصر حمله شده است از آثاری که در بدن ناصر دیده می‌شد مشخص بود. هیچ‌کس نمی‌تواند جوری به سر خودش بزند که جمجمه‌اش ترک خورده و نرم شود. هیچ‌کس جوری که یک تکه گوشت از صورتش کنده شود خود را نمی‌زند. هیچ‌کس نمی‌تواند در این حد خود را بزند که هر دو کتف، زانو و مچ پا را خورد کند».

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «من در کسی دشمنی با ناصر ندیده بودم وقتی چیزی ندیده‌ام نمی‌توانم کسی را محکوم کنم. پزشک قانونی حتی حمله را تایید نکرد و دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. مسئله ناصر به لحاظ قانونی و پیگیری مشکل داشت».

او با اشاره به قتل روح‌الله داداشی، ادامه می‌دهد: «چند سال پیش وقتی که روح‌الله داداشی را کشتند و زمانی که قاتل او را دستگیر و اعدام کردند من در تهران بودم. برای یک کار قانونی رفته بودم و همان‌جا گفتم که قاتل روح‌الله داداشی یک شبه با این‌که متواری شده و فرار می‌کند پیدا می‌شود؛ زیرا به لحاظ قانونی پیگیری شده و او را پیدا کردند. اما برای ناصر با آن همه شدت جراحتی که روی بدن‌اش بود هیچ پیگیری انجام نشد»

محکومیتِ بی اساس

فاطمه فهیمی می‌گوید: «بردار من آن زمان هیچ سنی نداشت و الان می‌گویند او قاتل است. چرا کسی را نبردند؟ اگر می‌گویند ما قاتل هستیم چرا ما را نبرده‌اند؟ خیلی‌ها من، برادر و پدرم را محکوم می‌کنند. ناصر تمام زندگی‌اش با من و خانواده‌ام بود. اما نمی‌دانم یک‌دفعه چه اتفاقی افتاد که گفتند ما او را کشته‌ایم. اگر بحث اختلاف با زن بود بله ناصر با زن اول خود خیلی اختلاف و مشکل داشت. اما با من و خانواده من هیچ‌جوره مشکلی نداشت. من آن‌ها را هم محکوم نمی‌کنم با این‌که مشکلاتی بین آن‌ها بوده من می‌گویم بالاخره زن و مرد بودند».

او ادامه می‌دهد: «من کسی را محکوم نمی‌کنم، اما تیر محکومیت تا آخرین لحظه سمت من است. با این‌که من تا آخرین لحظه کنار ناصر بودم و یک لحظه از او جدا نشدم. بعد می‌آیم کاری کنم که ناصر نباشد؟ اما اکنون همه می‌گویند کار زن دوم او و دایی‌هایش بود».

اخباری که می‌تواند خانمان‌سوز باشد

فهیمی در ارتباط با اخباری که به گفته او کذب و دروغ بوده است، می‌گوید: «برادر من با ارشاد صحبت کرد و آن‌ها گفتند کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم این است که در ارتباط با سایت‌های خبری قانونی پیگیر شوید که کسی به خودش اجازه ندهد همچین کاری را کند. وقتی نهاد قضایی می‌گوید پرونده ناصر مختومه است و پیگیری نمی‌شود کنید از ما چه کاری بر می‌آید؟ چرا بعد از ۱۸ سال دل بچه‌اش را آزار می‌دهید؟ طرف آمده به دختر من پیام داده است، سکوت می‌کنی، چون مادرت قاتل است؟».

او ادامه می‌دهد: «نینا به‌دلیل این اتفاقات یک دفعه دچار حمله عصبی می‌شود. او را پیش دکتر برده‌ام و می‌گوید لقمه عصبی در گلویش در آورده است و این می‌تواند بچه را دچار خفگی کند. به دلیل استرس، بغض و شوک‌های عصبی. خدا می‌داند من چگونه با کمک خانواده‌ام در تمام این ۱۸ سال نینا را بزرگ کرده‌ام و نگذاشتیم کمبودی داشته باشد. اما الان که بزرگ شده است هر کسی یک چیزی به او می‌گوید».

ابهاماتی که با گذشت ۱۸ سال، هنوز برملا نشده است

همسر ناصر عبداللهی با اشاره به این‌که روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد همه دیدند، آن‌جا بودند، می‌گوید: «خانواده‌اش اولین کسانی بودند که او را در بیمارستان دیدند. پرسنل صدا و سیما، ارشاد، دوستان ناصر حتی از تهران همه آمدند و ناصر را در آن وضعیت دیدند. من فقط می‌دانم این اتفاق نه از سر خودکشی است نه اعتیاد».

او ادامه می‌دهد: «ناصر دچار مرگ مغزی شده و پشت جمجه‌اش نرم شده بود. آدم چه ضربه‌ای می‌تواند به خودش بزند که پشت سرش نرم شود؟ هیچ‌کس این شکلی نمی‌تواندا خودکشی کند. اگر انگشت اشاره سمت خانواده من است پس چرا وقتی خانواده ناصر حق پیگیری دارند، پیگیری نمی‌کنند؟ چرا در گوش همه می‌گویند کار خانواده زنش است. چرا بعد از ۱۸ سال هنوز پیگیری نکرده‌اند؟».

دیگر خبرها

  • بدگویی‌های پدرم تحریکم کرد، مادرم را کشتم!
  • قتل دلخراش مادر ۴۵ ساله به دست پسرش
  • قتل دلخراش مادر ۴۵ ساله به دست پسرش/ «پدرم حرف‌های بدی درباره مادرم می‌زد، آنقدر گفت تا باور کردم»
  • شیدا دهداری: «پرویزخان» شبیه پدرم نیست
  • قتل دلخراش مادر جوان به دست پسرش | پدرم آنقدر بدگویی کرد که باور کردم مادرم...
  • جدال زن ۶۰ساله و خرس در ارتفاعات پیرانشهر
  • قتل مادر در اثر بدگویی‌های پدر معتاد
  • «پرویزخان» شبیه پدرم نیست
  • باخت زندگی تاوان یک اعتماد
  • ناگفته‌های همسر ناصر عبداللهی از مرگ او پس از ۱۸ سال